مجموعه داستانی همسفر از منوی ابشاری کنار صفحه با کلیک بر روی "همسفر" قابل دسترسی می باشد. مجموعه غرور و تعصب به صورت کامل و خصوصی برای علاقه مندی که ایمیل خود را اعلام کرده اند انتشار پیدا خواهد کرد.

چهارشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۷

خداحافظ ، همین حالا

سلام دوستان. امیدوارم حال همتون خوب و خوش باشه. اول از همه عید غدیر رو به همگی دوستان تبریک می گم و امیدوارم که منش و زندگی مولا علی (ع) برای هممون راهگشا و سرمشق خوبی باشه. 

خیلی وقت پیش وقتی خواستم نوشته های اینترنتی رو شروع کنم قصد نداشتم که اینقدر بمونم. اومده بودم که یه چیزی بنویسم و برم. اما شرایط همیشه طوری پیش اومد که باز هم بمونم. ولی خوب الان دیگه شرایط فرق می کنه. اول از همه بگم که دیگه وقت من مثل سابق نیست و خیلی وقت ندارم که برای نوشتن بذارم ، از طرف دیگه هم دیگه قصد ندارم نوشته هام رو توی اینترنت منتشر کنم. در حقیقت دوست دارم اگه  دوباره خواستم وقت بذارم و چیزی رو بنویسم اینبار به طوری باشه که جمع بیشتری بتونند ازش استفاده کنند. 

شاید احلاق جالبی نباشه ، اما من از صفر شروع کردن رو خیلی دوست دارم. چون بالا رفتن و ذره ذره ساختن یه چیز برام خیلی لذت بخش تر از اینه که توی اوج بخوام قدم بزنم. برای همین میخوام یه دوره ی جدید رو اینبار توی یه شاخه ی جدید شروع کنم. این شروع جدید هم اینقدر گرفتارم کرده که دیگه وقت زیادی برای وبلاگ نداشته باشم. 

البته جریان ایجاد این وبلاگ هم بیشتر به خاطر همسفر و منتشر کردنش بود و بعد از اون دیگه قصدی برای ادامه ش نداشتیم اما به خاطر یه سری شرایطی که گفتم همیشه پیش اومده ، یه مقدار دیگه اون رو ادامه دادم. ولی فکر می کنم که الان دیگه دلیلی برای بیشتر ادامه دادن این وبلاگ نباشه. اول قصد داشتم اینجا رو حذفش کنم اما صحبت چند تا از دوستان منصرفم کرد و گفتم که اینجا به همین صورت باقی بمونه. اینهمه وبلاگ توی نت تعطیل میشه و بدون آپ باقی می مونه . یکیش هم اینجا. 

راستش دیگه قصد ندارم که توی نت حضور داشته باشم و از چند وقت دیگه هم که کلا تا یه مدت نا معلوم دیگه اصلا نمی تونم به نت بیام. البته دائمی نیست و حداکثر تا یه سال دیگه برنامه م مثل سابق میشه اما اینترنت دیگه هدف من نیست و نهایتا برای استفاده های شخصی خودم میام، و نه مثل سابق. 

باید از تمام دوستانی که توی این مدت به من لطف داشتند تشکر کنم و بگم که همتون برای من عزیز هستید و هیچوقت هم هیچ دلخوری از کسی نداشتم ، اما هیچوقت هم نتونستم از اصول خودم عقب بکشم. 

تمام دوستانی که توی این مدت زحمت کشیدند و مشوق من بودند برای من عزیز هستند و امیدوارم که همه توی زندگی خودتون وفق و سلامت باشید. به نظر من نکته ی مهم زندگی همه ما همون چیزیه که توی دنیای واقعی ما در جریان هستش و نه در دنیای نا پایدار و معلق مجازی نت. 

امیدوارم که خاطره ی بدی برای کسی نبوده باشم. و امیدوارم وقتی که برای دوستان گذاشتم بیهوده نمونده باشه. یادتون باشه اگه حرفی زدم اعتقادم بوده و اهل شعاردادن نبودم. 

هر خطی که نوشتم برای بیدار کردن و هشدار دادن بوده. دوستان من، ما توی دنیای بدی زندگی می کنیم. شاید شانس ما بوده که باید توی این دوران باشیم. اما زندگی کردن توی این دوران واقعا باید با هوشیاری باشه. من حرفام رو توی داستان هایی که نوشتم زدم ، اما این رو باید دوباره هم روش تاکیید کنم که زندگی سالم واقعا هنر می خواد. بد بودن کاری نداره. فاسد شدن آسون ترین راه ممکنه. سالم بودن و سالم موندن هنره. منظور من از سلامت چیزی که تو رسانه ها تبلیغ میشه نیست. منظور من دور بودن از لذت های مصنوعی و رسیدن به واقعیت یه زندگی خوب ، بدون دغدغه ها و الگو های خالی تبلیغاتی شرکت های بزرگه که برای بزرگ تر شدن خودشون، جوون های بی گناه رو هدف قرار می دند و براشون مهم نیست که با مو*اد مخ*در و یا مش*روبات مختلف چطور اون ها رو بازی بدند. اما اگه یه نگاهی به اطراف خودمون بندازیم عمق فاجعه رو بهتر می تونیم درک کنیم. 

از عشق گفتیم و از عشق نوشتیم. عشق بزرگترین لذتیه که توی دنیا بدون هیچ هزینه ای و یا تجمل و محرکی میشه بهش دست یافت. در هر صورت امیدوارم که به حقیقت عشق برسیم.

راستش خیلی خودم وقت ندارم که به وبلاگ سر بزنم ، برای همین مشخصاتش رو به یکی از دوستانم دادم. اگر خواستید می تونید همینجا ادامه بدید. در هر صورت همونطور که گفتم دیگه برای من تفاوتی نداره که تو دنیای مجازی چی میگذره. چون اینقدر کار و مشغله دارم که وقتی برای این فکر ها نداشته باشم. دنیای اینترنتی برای من تموم شده ست و خیلی وقته که ازش خسته شدم. به هر حال این خاطره هم مثل خاطرات دیگه تموم میشه تا دریچه هایی جدیدی رو بتونیم که ببینیم.

بخش نظرات رو غیر فعال می کنم چون دیگه نمیتونم سر بزنم که اون ها رو چک کنم. برای همین غیر فعالش می کنم که یه وقتی کسی کامنت نذاره و من نتونم جوابی بدم واینطوری بی ادبی کرده باشم. 

در پایان برای همگی دوستان آرزوی سلامتی و موفقیت می کنم و امیدورام که یه روزی ، یه جایی ، واقعی تر از اینجا دور هم جمع باشیم . 

یا حق

سخن پایانی با کتی عزیز :

کتی جان ، همیشه برای من یه الگوی کامل بودی . می دونم که مثل همیشه تصمیم های درستی میگیری . هر وقت که دلت خواست می دونی که چطور می تونی پیدام کنی . همیشه برات آرزوی موفقیت و سلامت می کنم.